قاسط55 ساله، مُقسِط52 ساله و کردوس50 ساله، فرزندان زُهیر ابن حارث(حرث) تغلَبی، ساکن کوفه و از تیرۀ تغلب که شاخه­ای از اعراب عدنانی است. این سه برادر از فرماندهان جنگهای امیرالمؤمنین، علی(ع) و از مجاهدان جنگهای جمل و صفین و نهروان بودند.

آنان مردانی فصیح و بلیغ، پاکباز و صبور، سوارکار و دلیر، فهیم و بصیر بودند. حدود بیست سال از حکومت امام علی(ع) گذشته بود. این سه برادر ولایت­ مدار همۀ جریانات را زیر نظر داشتند. بعد از شهادت مسلم و هانی ابن عروه، گویی نمک بر زخمشان پاشیده ­بودند! قرار و آرامش نداشتند.

وقتی چند گردان از کوفه راهی کربلا شد تا با فرزند پیامبر بجنگند، قاسط با برادرانش، مقسط و کردوس به شور نشست چون تطمیع و تهدید عبیداللّه ابن زیاد را تاب نمی ­آوردند و نمی­توانستند نسبت به امام زمانشان بی­ تفاوت باشند. پس تصمیم گرفتند، به کربلا بروند و امام حسین(ع) را یاری کنند. آنان با خانواده وداع و اسبان را به سوی کربلا هی کردند. روز چهارم یا پنجم محرّم به کربلا رسیدند و به امام و یارانش پیوستند. برخی کُتب زمان پیوستن آنان را شب عاشورا نوشته ­اند.

سرانجام صبح روز عاشورا سه برادر دوش به دوش هم ثابت­ قدم، بر دشمن تازیدند. آنان در بارش تیر دشمن بر زمین افتادند و دست در دست هم از کربلا پر کشیدند. سبکبار و رها، دشتهای دشمنی و نفاق را درنوردیدند و برای اثبات مظلومیّت امام حسین(ع)، به امضای خون بر صفحۀ خاک خشک کربلا، طومار خسّت و سختی و ستم را مهر باطل زدند.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها